خبرگزاری مهر، سرویس بین الملل- فاطمه صالحی: لبنانیها هر ساله در تاریخ ۲۵ مه (۵ خرداد) یاد و خاطره بزرگترین پیروزی خود را در برابر ارتش رژیم صهیونیستی و بهتر است بگوییم پروژه صهیونیستها در منطقه گرامی میدارند.
۲۵ مه که با نام روز مقاومت و آزادسازی در لبنان شناخته میشود یادآور خروج خفت بار ارتش رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان و شکست در برابر حزب الله است. ۲۰ سال قبل یعنی در سال ۲۰۰۰ بعد از آنکه فرماندهان ارتش رژیم صهیونیستی با ارسال گزارشهای میدانی خطاب به سران این رژیم اعلام کردند که جنگ در جنوب لبنان فرسایشی شده و هیچ افق روشنی برای پیروزی در این منطقه در برابر رزمندگان حزب الله وجود ندارد، دستور عقب نشینی از جنوب لبنان صادر شد؛ دستوری که هنوز تلخی آن از یاد سران رژیم صهیونیستی فراموش نشده و بعد از گذشت ۲۰ سال در مصاحبههای خود با ناامیدی و یأس از آن شکست یاد میکنند.
صهیونیستها با برجای گذاشتن مدرن ترین تجهیزات نظامی خود و بعد از کشته شدن خبرهترین فرماندهان نظامی ارتش این رژیم، از جنوب لبنان عقب نشینی کردند.
ارتش رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۷۸ جنوب لبنان را اشغال کرده و در سال ۱۹۸۲ وارد بیروت شد اما بعدها از این منطقه عقب نشینی کرده و در جنوب لبنان تا سال ۲۰۰۰ باقی ماند. عملیات آزاد سازی جنوب لبنان از تاریخ ۲۱ مه همان سال از منطقه الغندوریه به سمت القنطره آغاز شد و دیگر مناطق جنوب را دربرگرفت. این روند تا روز ۲۵ مه ادامه یافت و با خروج آخرین نظامی صهیونیست، سلیم الحص نخست وزیر وقت لبنان عید آزاد سازی جنوب لبنان در این روز را اعلام کرد.
فروپاشی اسطوره «ارتش شکست ناپذیر»
هنوز بعد از گذشت ۲۰ سال از این شکست، فرماندهان و سران وقت رژیم صهیونیستی که تصمیم عقب نشینی را اتخاذ کردند از آن به عنوان یک شکست بزرگ و ناامید کننده یاد میکنند اما این شکست برای ارتش رژیم صهیونیستی، یک پیروزی بزرگ برای حزب الله لبنان به صورت خاص و محور مقاومت در منطقه به صورت عام بوده است چرا که مهمترین دستاورد آن علاوه بر عقب راندن صهیونیستها از اراضی یک کشور عربی که در نوع خود بی سابقه بود، شکستن اسطورهای به نام ارتش شکست ناپذیر رژیم صهیونیستی به شمار میرود؛ تصویری که صهیونیستها با استفاده از ابزارهای رسانهای خود به خوبی آن را به خورد افکار عمومی در جهان به ویژه در جهان عرب داده بودند تا توان هر گونه مقابلهای را با نظامیان خود از بین ببرند.
گرچه امروز دیگر تصویر سابق از ارتش رژیم صهیونیستی در کنار ضعفها و شکستها و رسواییهای فرماندهان صهیونیست وجود ندارد اما تل آویو همچنان از ابزار رسانه، برای ارائه یک وجهه مقبول از رژیم صهیونیستی (اینبار در بخش جاسوسی و قدرت سرویسهای ترور) تلاش میکند.
تثبیت جایگاه حزب الله در داخل لبنان
به جرأت میتوان گفت که قبل از عقب نشینی صهیونیستها از جنوب لبنان و پیروزی حزب الله در این نبرد، برخی گروههای سیاسی و حتی برخی اقشار اجتماعی در لبنان به حزب الله به چشم یک قدرت تأثیر گذار در معادلات داخلی و خارجی این کشور نگاه نمیکردند و حتی مخالفتهایی با این حزب داشتند.
پیروزی حزب الله در جنوب لبنان باعث شد تا حتی برخی از مخالفان، حمایت خود را از این حزب در کشور نشان دهند؛ همان طور که میبینیم بسیاری از اقشار جامعه لبنان حتی با تضادهای فکری و فرهنگی و عقیدتی که با حزب الله لبنان دارند از سید حسن نصرالله حمایت میکنند و رزمندگان حزب الله را عامل آزاد سازی کشور در برابر دشمن صهیونیستی میدانند.
در واقع این پیروزی باعث شد یک حمایت سیاسی و اجتماعی گسترده از حزب الله در داخل لبنان به وجود آید؛ گرچه بعد از گذشت ۲۰ سال هنوز برخی جریانها تحت حمایت عربستان سعودی (جریان ۱۴ مارس وابسته به سعد حریری نخست وزیر سابق لبنان و حزب نیروهای لبنانی یا همان فالانژهای لبنان به سرکردگی سمیر جعجع) علیه حزب الله لبنان توطئه چینی کرده و به دنبال تشدید اختلافات سیاسی در داخل کشور هستند اما نباید از جایگاه اجتماعی حزب الله و تقویت آن بعد از پیروزی سال ۲۰۰۰ غافل بود.
تغییر قواعد درگیری و توازن قوا
بعد از فرار صهیونیستها از جنوب لبنان، قوانین درگیری در منطقه میان محور مقاومت و رژیم صهیونیستی و به صورت کلی توازن قوا تغییر کرد. دیگر دست برتر با صهیونیستها نبود. گروههای مقاومت فلسطین نیز با الگو برداری از حزب الله لبنان در چندین نوبت، در جریان تجاوزات صهیونیستها به نوار غزه با مقاومت مسلحانه در برابر آنها نشان دادند که الگوی حزب الله لبنان در حال تکثیر است.
حزب الله لبنان بعد از این پیروزی، از لاک دفاعی خود بیرون آمده و وارد فاز هجومی و تهدید شده است. با بررسی سخنرانیهای سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان و تهدیداتی که با اشاره به قدرت نظامی و به ویژه موشکی این حزب علیه تل آویو مطرح میکند میتوان به میزان اعتماد به نفس رزمندگان حزب الله و ورود به مرحله هجومی از سال ۲۰۰۰ تاکنون پی برد.
در واقع باید گفت که پیروزی حزب الله لبنان در سال ۲۰۰۰ مقدمهای برای پیروزی این حزب در جنگ تموز ۲۰۰۶ (جنگ ۳۳ روزه) و دیگر پیروزیها به شمار میرود. بعد از این پیروزی، توازن قوا در منطقه به نفع محور مقاومت تغییر کرده و صهیونیستها دیگر نمیتوانند مدعی شوند که قدرت برتر نظامی در منطقه هستند.
تکثیر الگوی حزب الله در منطقه
شاید بتوان گفت که جرأتی که حزب الله لبنان به دیگر گروههای مقاومت برای رویارویی با ارتش رژیم صهیونیستی داد یکی دیگر از مهمترین دستاوردهای این پیروزی به شمار میرود. جنگهای صهیونیستها علیه نوار غزه از چند هفته به چند روز کاهش یافته و به تازگی نیز بعد از گذشت ۲ روز از آغاز حملات، صهیونیستها به دنبال دستیابی به آتش بس با گروههای مقاومت در غزه از طریق میانجی گری مصر هستند.
مهمترین نمونه مقاومت گروههای فلسطینی در برابر ارتش رژیم صهیونیستی به عملیات خانیونس طی ۲ سال قبل بر میگردد؛ زمانیکه عناصر رژیم صهیونیستی با یورش به شرق خان یونس واقع در جنوب نوار غزه، ۷ فلسطینی را به شهادت رساندند. نیروهای گردانهای شهید عزالدین قسام شاخه نظامی حماس نیز با واکنش به موقع خود، یک افسر صهیونیست را به هلاکت رساند. البته پاسخ گروههای مقاومت، در باران موشکی نمود پیدا کرد که شهرکهای صهیونیست را در بر گرفت به طوریکه گروههای فلسطینی در مدت ۴۰ دقیقه، ۱۰۰ موشک به مواضع صهیونیستها شلیک کردند و در نهایت این عدد به ۴۷۰ موشک رسید.
همین مسأله را در یمن و جنبش انصارالله میبینیم. در مارس سال ۲۰۱۵ زمانیکه سعودیها با تشکیل یک ائتلاف عربی تصور میکردند ظرف چند هفته میتوانند مناطق تحت نفوذ انصارالله را تصرف کرده و دولت دست نشانده خود را بار دیگر بر سر کار آورند هرگز فکر نمیکردند که بعد از گذشت ۵ سال هنوز در خانه اول بوده و هیچ دستاوردی جز کشتار یمنیها و برجای گذاشتن وخیمترین بحران انسانی عصر حاضر در سایه فشار افکار عمومی محقق نکرده باشند.
یمنیها که مانند فلسطینیها تحت محاصره هستند و به سلاحهای مدرن و تجهیزات نظامی ویژه دسترسی ندارند ۵ سال در برابر متجاوزان سعودی ایستاده و بارها اعلام کرده اند که هرگز در برابر ظلم تسلیم نمیشوند. علاوه بر آن با اجرای عملیات موشکی و پهپادی غافلگیرانه علیه مواضع عربستان سعودی و عناصر متجاوز در یمن، باعث شده اند که سعودیها از افزایش قدرت نظامی آنها در شرایط محاصره در شوک فرو بروند.
بنا به اذعان مقامات نظامی کنونی و سابق ارتش رژیم صهیونیستی، بعد از پیروزی سال ۲۰۰۰، حزب الله لبنان تبدیل به منبع الهامی برای کشورهای منطقه شده است.
پیروزی گزینه مقاومت در برابر مذاکره
حزب الله لبنان این دستاورد نظامی خود را بدون کوچکترین گفتگو و مذاکرهای با دشمن صهیونیستی محقق کرد؛ مسأله ای که سران سازکار جهان عرب به ویژه فلسطین و کسانی که همواره دم از مذاکره با دشمن میزنند باید به آن توجه کنند.
اصطلاح معروفی وجود دارد که میگوید «چیزی که با زور گرفته شده باشد با زور پس گرفته می شود». صهیونیستها در توسعه اشغالگریهای از هیچ منطقی دنباله روی نمیکنند و نباید انتظار داشت که مقابله با این اقدامات از طریق منطق و گفتگو قابل انجام باشد.
این روزها صهیونیستها بیش از هر زمان دیگری به دنبال الحاق بخشهایی از کرانه باختری (حدود یک سوم) به اراضی اشغالی هستند؛ اقدامی که گرچه با مخالفتهای بین المللی و غربی رو به رو شده اما تأثیری در روند ساخت و ساز شهرکها، و گامهای تل آویو برای توسعه دایره اشغالگری خود که این بار مشخصاً اردن را هدف قرار داده (الحاق دره اردن) نداشته است.
برخی سران عرب همچنان برای متوقف کردن صهیونیستها و برنامههای توسعه طلبانه آنها، به مذاکره و سازش و امتیاز دهی دل خوش کرده اند اما باید بدانند که مقابله با چنین نقشههای از پیش طراحی شده با حمایت آمریکا و در چارچوب طرح معامله قرن راهی جز مقاومت ندارد.
در نهایت باید بگوییم که درست است که صهیونیستها در عرصه میدانی و نظامی در برابر محور مقاومت شکست خورده اند اما امروزه پروژه نفوذ و عادی سازی روابط با سران عرب را در پیش گرفته و به دنبال آن هستند که شکست نظامی خود را از طریق برقراری روابط دوستانه با کشورهای عربی جبران کنند؛ پروژهای که سران عرب بیش از هر زمان دیگری باید متوجه خطرات آن برای امت عربی و اسلامی باشند.
نظر شما